Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-04-29@07:56:44 GMT

سفر عاشقانه اربعین

تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۹۶۲۲۷

روایتی از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم نقل است که  فرموده اند: پسرم حسین در سرزمینى به خاک سپرده مى‏شود که به آن کربلا گویند، زمین ممتازى که همواره گنبد اسلام بوده است، چنانکه خدا یاران مومن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد .
 اولین نسیم اربعین حسینی با شروع ماه محرم وزیدن می گیرد . راست گفته بودند که اگر یک بار پیاده روی اربعین را تجربه کنی ، محال است که سال های بعد ، مجنونش نشوی.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اربعین، بی کربلا سخت است؛ به ویژه برای آنانی که تجربه سفر به کربلا و اربعین را داشته باشند، روزهای اربعین انگار ، چیزی کم داریم و دل ، قرار ماندن ندارد، مگر می‌توان خاطرات پیاده‌روی اربعین و حضور در موکب‌ها و تقلای رسیدن به حرم سید الشهدا علیه السلام را از یاد برد ؟

به نظرم ، ششمین سالی ست که باید عشق زیارت را به اربعین گره می زدم و چه همراهی بهتر از دوست صمیمی ، حاج سید حسین موسوی که در تمامی سفرها همراه هم بودیم و لذت سفر را سخاوتمندانه تقسیم کردیم.

با اینکه گذرنامه ام هنوز چند وقتی اعتبار داشت ، اما با اعلام اداره گذرنامه برای صدور گذر زیارتی ، تصمیم گرفتیم این گذرنامه را گرفته و ان شاالله سفرهای بعدی هم در آنجا درج شود و بشود کارنامه ای برای ارائه به ارباب. با حاج حسین رفتیم و گذر زیارتی را گرفتیم و اصرار و شوق سفر ، همان روز در دلمان بیشتر گره خورد.
مثل سفرهای قبل ، هماهنگی و انتخاب دیگر همسفرها که به دلایل مختلف اصرار داشتیم از 4 نفر تجاوز نکند ، شروع شد و با دوستان زیادی مشورت کردیم که هر یک به دلایلی فراهم نشد؛ تا سید محسن موسوی ، برادر کوچکتر سید حسین همسفرمان شد و چه همسفر خوبی. وقتی شنیدم از آزادگان عزیزی بوده که هشت سال بی نام و نشان و عدم ثبت نام در لیست صلیب سرخ در بند رژیم صدامی بوده ، بیشتر شیفته اش شدم و در طول سفر ، بسیار از آن دوران یاد کردیم. 
با هر مشکلی بود ، فقط توانستیم بلیط پرواز و هوایی تهران تا ایلام را تهیه کنیم که سه شنبه 14 شهریور ساعت 13 شد ، شروع سفر از فرودگاه مهرآباد . ساعت حدود 14:30 خود را در فرودگاه ایلام دیدیم و اولین میزبان و همراه ، همچون سال های قبل ، جناب حجت الاسلام چراغی پور بود که مهربانانه در فرودگاه چشم انتظارمان بود و بلافاصله با ایشان راهی مرز مهران شدیم. رنگ پریده و چهره خسته حاجی اینقدر نمایان بود که نیاز به پنهان شدن نداشت و گفت که 48 ساعت است که به دلیل شلوغی مرز و تلاش ها، نخوابیده است. مابقی راه تا مرز مهران را سید محسن رانندگی کرد و فرصتی کوتاه بود تا حاجی در صندلی عقب ، چشم روی چشم بگذارد. در مسیر رسیدن به مهران ، خودروهای شخصی و عمومی بسیاری را دیدم که از نوشته‌های پشت شیشه آن ها می‌شد فهمید که راهی سفر بهشت شده‌اند؛ کربلا ما داریم می آییم...قدم قدم با شهیدان ، با سردار دل ها ، شهید سلیمانی... خوش آن راهی که پایانش تو باشی... کربلا کوتاه‌ترین راه است تا درگاه دوست... ما به کربلا می‌رویم تا تاریخ را تصحیح کنیم... زائر حسین زائر خداست... تک تک قدم‌هایم را نذر آمدنت می‌کنم... از خاک تا خدا درست یک کربلا راه است و.... و همه اینها به نوعی ترجمان این حدیث امام صادق علیه‌السلام است: "حضرت فاطمه سلام‌الله علیها شخصاً کنار زائرین قبر پسرش حسین علیه‌السلام حاضر می‌شود و برای آنان طلب مغفرت می‌نماید ."

 مرز مهران ،  نزدیک ترین نقطه به کربلا و مرزی شناخته شده است و ما نیز این مرز را برای گذر انتخاب کردیم. به مهران دروازه عتبات عالیات خوش آمدید. این را در ورودی شهر مهران می‌بینم و قلبم نوید ورود به سرزمین نور را می‌دهد. مهران مثل اربعین همه سال ها شلوغ است و شور و شوق مردم برای عبور از مرز دیدنی‌ست .
پایانه مرزی را که میبینیم ، مجوز خروج از پلیس مهربان مرزبانی و بلافاصله خود را در سرزمین عراق دیده و آنجا نیز به سرعت مجوز ورود به عراق روی گذر زیارتی مان می خورد ، و انگاری همه اسباب به سرعت فراهم می شود. امسال هم ، سهم ثواب این زیارت را پیشاپیش  تقدیم پدر و مادر دوست داشتنی و مرحومم ، حاج بهرامعلی فلاح پورو حاجیه خانم فاطمه فلاحت پیشه، معلم قرآن و برادر شهیدم  حمید فلاح پور کردم و شهیدان محمدرضا فلاح پور و  فتح الله فلاح پور ، پسر عمو و شهید ناصر فلاحت پیشه پسر عمه جان و دیگر شهدای اقوام و مسجد محله مان را هم مدد گرفتم.

به راحتي از دروازه هاي ورود به كشور عراق گذشتيم و رسيديم به قسمتي كه خودروهاي عراقي اعم از سواري و ون و ميني بوس به شهر هاي مختلف عراق ( نجف و كربلا ، سامرا و كاظمين) منتظر بودند و هركدام قيمت هايي را مي گفتند . وبازهم وسایل نقلیه عراقی  قسمت ما شد ، وسیله نقلیه هایس سفید رنگ ابوحسین با سه مسافر دیگر و به سمت شهر کاظمین راهی شدیم.

 ساعت 4بعدازظهر به سمت کاظمین حركت كرديم.  جاده هاي در طول مسير خيلي هموار نبود و راننده ما هم اصلا انگار نه انگار حتي دلش برای ماشين خودش هم نمي سوخت. با تمام مشکلاتی که بود ،

اذان مغرب همان روز، خود را در حرم غریبانه پدر بزرگ و نوه ، امام موسی بن جعفرعلیه السلام وحضرت جوادالائمه علیه السلام دیدیم و حضرت امام رضا جان چقدر جایش میان پدر و فرزند خالی ست و سال هاست شمس الشموش مشهد الرضا و بلکه ایران را به وجود نازنین خود معطرو نورانی کرده است.
اولین تماس تلفنی با عیال و بچه ها در کنار ضریح نازنینشان ، آن هم در شکل تصویری برقرار شد و ضریح منورشان را نشانشان دادم ، گریه امانشان نداد و مدتی سکوت کردم تا زیارت تصویری داشته باشند.

خواندن نماز و دعا و زیارتنامه و زیارت قبور بزرگانی همچون شیخ مفید تا ساعاتی ادامه داشت و صحن های مجاور و حیاط حضرات ، محل استراحتمان شد تا اذان صبح. بلافاصله نماز صبح و صبحانه ای که در موکب امام رضا علیه السلام و در ورودی حرم بود ، حلیم و تخم مرغ آب پز مهمانمان کردند .
در پیاده روی مسیر، همینطور که به سردر مغازه ها نگاه می کردم، متوجه شدم که کله پاچه در آنجا هم طرفدارانی دارد و به وفور تابلوهایی با عنوان" مطعم باچه" دیده می شدند.

آفتاب شهر کاظمین که نمایان شد ، بازهم خبر از روزی گرم را می داد و ما هم فرصتمان کوتاه و به ناچار دنبال وسیله نقلیه ای بودیم  که ما را به شهر سامرا برساند . این بارراننده دیگر عراقی،  ابوعباس با روحیه ای بشاش ، میزبانمان شد تا با دیگر همسفرها راهی سامرا شویم. مسیر طولانی و سخت تا سامرا را به جان خریدیم. رسیدن به سامرا و شوق زیارت حرمین عسگریین ، امام هادی علیه السلام و امام حسن عسگری علیه السلام بسیار دلچسب و دلنشین بود . قبل از زیارت ، به سرداب مقدس رفتیم و از آنجا ضریح مبارکشان را زیارت کردیم ، آرامشی دلنشین داشت. یکی از کسانی که داخل حرم حضرات دفن است و توفیق زیارت داشتیم ، حضرت حکیمه خاتون مادر امام حسن عسکری علیه السلام و مادربزرگ امام زمان علیهماالسلام است.  حضرت نرجس خاتون و حضرت حکیمه خاتون نقش بسزایی در حفاظت از جان امام زمان علیه السلام داشتند. حضرت حکیمه خاتون ، امام زمان علیه السلام را در کودکی به مدینه بردند تا جانشان را حفظ کنند . دلسوزی ایشان برای امام زمان علیه السلام و شیعه فراوان است.

هرچه تلاش کردم تا ارتباط تصویری با بچه ها در منزل فراهم شود ، عملی نبود. نماز ظهر را در حرم مطهر خواندیم و در گرماگرم ظهر ، بازهم موکب امام رضا علیه السلام در سامرا و خوردن غذای ساده لوبیاپلو و آش شله مشهدی از موکب خراسان جنوبی ، قسمتمان شد .

 

اگر چه سال های قبل نیز توفیق حضور در سامرا را داشتم اما به دلیل وضعیت خاص امنیتی این شهر ، هر بار و در این سفر بیشتر ، احساس کردم که حاج قاسم سلیمانی و شهدای مدافعان حرم چه جانفشانی و مردانگی داشته و جای جای این سرزمین را از یورش توحشانه داعشی ها آزاد ساختن. اینجا هم دو رکعت نماز برای شادی روح این سردار دل ها خواندم.

و کرایه وسیله نقلیه جوان عراقی که ظاهرا از نیروهای نظامی بوده و با حمل و نقل زائر کمک خرجی زندگی را تامین می کرد ، راهی شهر نجف شدیم.در واقع اربعین را در سامرا و به سمت نجف اشرف بودیم و موکب ها در حال جمع آوری بودند و خود را به کربلا می رساندند. اسعد ، جوان عراقی و راننده ، عجیب به استعمال دخانیات علاقه مند بود و به نظرم پاکت سیگارش را در طول مسیر خالی کرد.

به وقت اذان مغرب ، خود را در گاراژی نزدیک قبرستان وادی السلام دیدیم. قبرستانی عجیب و بسیار دیدنی و مهم که بزرگترین قبرستان جهان اسلام و در شمال حرم حضرت مولا و مدفن حضرت هود و صالح از پیامبران الهی و بسیاری از بزرگان بوده است. سال های قبل نیز توفیق گشت و گذار در وادی السلام را داشته و قبور زیادی را زیارت کرده بودم. از رئیسعلی دلواری تا سید علی قاضی و محمدباقر صدرو بزرگان زیادی که در این قبرستان همراه با بیش از شش میلیون مسلمان در آن مدفونند.

وضویی گرفتیم و وارد حرم حضرت مولا شدیم . حرم و مضجعی که نقل است دو پیامبر الهی حضرت آدم و نوح علیه السلام در آنجا مدفونند.  صدای حیدر حیدر شیعیان بویژه جوانان ایرانی و عراقی ، از هر صدایی در آن لحظات دلنشین تر بود.

با اینکه بارها توفیق زیارت حرم مولا را داشتم ، باز هم و در این سفر ، در ابتدای ورود به صحن مطهر، کاملا گیج بودیم و حتی فراموش کردیم اذن دخول را بخوانیم . در واقع ما نبودیم که حرکت می کردیم و گام بر می داشتیم ، خیل عظیم زوار ما را به گوشه ای از حرم هدایت کرد. حالا مقابل حرم مولا ایستاده بودم. قدم به بارگاه شریف امام اول شیعیان نهادیم و با حاج حسین و سید محسن زیارتنامه را خواندیم و خیره به ضریح و مضجع شریف و اشک می ریختیم . ازاینجا به بعدش نوشتنی نیست.

بعد از زیارت و نماز ، راهی صحن حضرت زهرا سلام الله علیها شدیم. خوب به یاد دارم در چند سال گذشته وقتی تازه این صحن را می ساختند ، در حیاط و محل نیمه ساز هم ساعاتی استراحت داشتیم و امسال در صحن بسیار زیبا و دیدنی محلی را پیدا کردیم تا کمی استراحت کنیم.

ساعتی نگذشته بود که سیل زائران خسته راه را دیدیم که هر یک جای کوچکی را پیدا کرده و استراحت می کنند.

آن شب را دراین صحن استراحت کردیم و ساعتی قبل از اذان صبح بیدار شده و تجدید وضویی داشته و (جهت اطلاع ، محض ریا) نماز شب را خوانده و با صدای اذان صبح ، نماز را در حرم مولا خوانده و بازهم ، دقایقی را استراحت کردیم.

هنوز عقربه های ساعت روی عدد شش قرار نداشت که به سمت حرکت وسایل نقلیه در انتهای بازار مرکزی نجف ، سوق المرکزی حرکت کردیم و دیگر موکبی آنجا برقرار نیود و بناچار صبحانه را در قهوه خانه ای با نیمروی و چای عراقی سر کردیم.

هانی ، جوان محجوب عراقی با وسیله نقلیه تویوتا و با ذکر  موکیف موجود  ما را جذب خود کرد و با ایشان راهی کربلا شدیم. راست می گفت ، موکیف و کولر ماشین را که روشن کرد ، خنکای آن ، طراوت بخش بود. می گفت بچه شهرک های اطراف کربلاست و سه فرزند دارد و اصلا به سن و سالش نمیخورد.

اول راه با ایشان قرار گذاشتیم که بعد از رسیدن به کربلا و خواندن زیارتنامه اربعین و زیارت حرمین ، راهی مرز مهران شویم. خیلی مایل به این کار نبود و ما را به رفیق دیگر عراقی وصل کرد و گفت ماشین سوناتا دارد و حاضر است ما را به مرز مهران برساند و قرارمان چنین شد.

ساعت هشت صبح ، از مسیر قبله الحسین و میدان تربیه ، خود را مقابل حرم حضرت ابی عبدالله علیه السلام دیدیم.

یاد موکب حضرت جوادالائمه علیه السلام و مسجد محلمان افتادم و فوری به خواهر زاده ام ، متین که سال هاست خادم این موکب است تلفن زدم و سراغش را گرفتم. گفت که از دیشب موکب را جمع کرده اند و بلیط برگشتشان با هواپیما از نجف است و راهی آنجا می شوند.

زیارت اربعین را در باب قبله و مقابل روی حضرت خواندیم و و قایقی بعد ، خود را در بین الحرمین یافتیم.و حسابی دعا و زیارت کردیم. در بین الحرمین هموطنان از اقوام مختلف مشغول مداحی بودند، به ویژه حضور هموطنان آذری زبان بسیار پر رنگ و پرشور بود.

ساعت حدود ده صبح را نشان میداد که قصد بازگشت به مرز مهران را کردیم و با یوسف و ماشین سوناتایش در میدان تربیه قرار گذاشته بودیم. گرما بیداد می کرد و هر جایی ، ظرف آب را پر می کردیم و جانی میگرفتیم.

در مسیر و موکبی عراقی ، یک استکان چای عراقی خوردیم و هرچه تلفن زدیم ، از یوسف خبری نبود و احساس کردیم ، سرکار هستیم و یوسف به تک زنگی قناعت کرد و کلماتی کوتاه ؛ سلام . معذور ، ماشین خربان... تماس قطع شده و فهمیدیم که ماشینش خراب شده و راست و دروغش ، به گردن خودش و دقایقی طول نکشید که راننده ای دیگر ؛ مهران ثلاثه نفر را فریاد می زد و این یعنی سه نفر در آن ماشین نشستیم و بی درنگ به سمت مهران حرکت کردیم.  ابومهدی راننده جوان عراقی از مسیر شهر نعمانیه و گذر از شهر کوت و حله ، چهار ساعتی طول کشید که در زرباطیه و مرز ورودی  وارد شدیم و با خستگی راه ، به سرعت و مهربانی برخورد پلیس عراقی و ایرانی بی درنگ خود را در پایانه شهید سلیمانی دیدیم و با هماهنگی یکی از همکاران دفتر یکراست راهی ایلام شدیم.

بلیط برگشتمان شنبه ظهر با قطار از کرمانشاه بود و به ناچار در میهمانسرا اقامت کردیم. هنوز استراحت کوتاهی نکرده بودیم که تلفن فوری حاجی چراغی پور مژده پرواز اضطراری نظامی را داد و ما هم که ذوق زده شده بودیم ، خود را به فرودگاه رساندیم .

هواپیمای ایلیوشیون نظامی نیروی هوایی با همراهان مهربان نظامی و همراهی خانواده شهدای مدافعین حرم ، وسیله برگشتمان شد.

خدا را شکر کردم. سفر اربعین 1402 هم قسمتمان شد ، آن هم با همسفرانی که همدل بودند و امید به سفرهای بعدی و حتما ارباب حسین ع دعوتمان خواهد کرد.

                                                                             نوزدهم شهرویور 1402. تهران

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: موکب اربعین پیاده روی اربعین حماسه اربعین حسینی امام زمان علیه علیه السلام وسیله نقلیه مرز مهران الله علیه فلاح پور سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۹۶۲۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برپایی بیش از ۸ هزار محفل شیرخوارگان حسینی در ایران و کشور‌های جهان

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مرکز خراسان رضوی، دبیر مجمع جهانی علی‌اصغر گفت: بزرگ‌ترین محفل شیرخوارگان حسینی در نخستین جمعه ماه محرم به همت مجمع جهانی علی‌اصغر (علیه السلام) و با کمک و همراهی آستان قدس رضوی در حرم مطهر امام رضا (علیه السلام) برگزار می‌شود.

داود منافی‌پور با اشاره به گشایش کارگاه دوخت لباس شیرخوارگان حسینی در باب‌الهادی (علیه السلام) حرم مطهر رضوی افزود:  این محفل در ایران و ۴۵ کشور جهان در نخستین جمعه ماه محرم به همت مجمع جهانی علی‌اصغر (علیه السلام) برگزار خواهد شد.

وی گفت: همزمان با افتتاح کارگاه دوخت لباس در حرم رضوی، ۷۲ کارگاه دوخت لباس در ایران اسلامی و ۴ کشور بحرین، عراق، هندوستان و ترکیه کار خود را آغاز کردند.

دبیر مجمع جهانی علی‌اصغر افزود: در این کارگاه‌ها تعداد زیادی از بانوان به صورت داوطلبانه فعالیت می‌کنند و با تهیه، توزیع و اهدای این لباس‌ها به برخی از نقاط ایران و جهان این لباس‌ها در صبح نخستین جمعه ماه محرم به صورت رایگان در اختیار مادران و شیرخوارگان قرار می‌گیرد.

منافی‌پور گفت: دوخت لباس شیرخوارگان حسینی از حدود  سال ۱۳۸۶ به طور رسمی و با هزینه‌های مردمی آغاز شد و داوطلبان هر ساله از ولادت حضرت علی‌اصغر (علیه السلام) تا  نخستین جمعه ماه محرم در این کارگاه گرد هم می‌آیند و شروع به دوخت لباس‌های سبز علوی برای این مراسم می‌کنند.

دوخت ۵۰۰ هزار دست لباس و توزیع در سطح کشور و بین‌الملل
وی با تجلیل از همت و تلاش بانوان  فعال در این کارگاه‌ها گفت: هر ساله حدود ۵۰۰ هزار دست لباس دوخته، به صورت شکیل بسته‌بندی و مزین به سربند یا صاحب‌الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌شود.

دبیر مجمع جهانی علی‌اصغر (علیه السلام)  افزود:  در هر بسته‌بندی نذرنامه‌ای قرار می‌گیرد و در سطح کشور توزیع می‌شود.

منافی‌پور گفت: کارگاه دوخت لباس مرکزی که در تهران برپا می‌شود علاوه بر دوخت لباس‌های استان تهران، لباس‌های شیرخوارگان حسینی را در سطح بین‌المللی تأمین می‌کند.

وی افزود: هزینه‌های این کارگاه‌ها مردمی است و از نذورات مردمی تهیه می‌شود.

دبیر مجمع جهانی علی‌اصغر (علیه السلام)  محتوای نذر نامه را که به ۱۲ زبان عربی، انگلیسی، آذری، اردو، سواحیلی، روسی، اسپانیولی، آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی، ترکی و هوسایی ترجمه شده است، چنین عنوان کرد: یا صاحب‌الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرزندم را نذر یاری قیام تو می‌کنم، او را برای ظهور نزدیک برگزین و حفظ کن.

دیگر خبرها

  • ثبت نام طولانی‌ترین پیاده‌روی اربعین آغاز شد
  • برپایی بیش از ۸ هزار محفل شیرخوارگان حسینی در ایران و کشور‌های جهان
  • جشن بزرگ «خدا قوت کارگر» در ورزشگاه امام رضا علیه السلام برگزار می‌شود
  • از مشهد تا کربلا با پای دل در طولانی‌ترین پیاده‌روی اربعین
  • کتاب «رازهای زیارت اربعین» روانه بازار نشر شد
  • اکسيري که قهرمانان را جاويدان مي کند
  • سلامتی و طولانی عمر در حکومت امام زمان(عج)
  • امت اسلام در کنار همدیگر به یک دشمن واحد توجه کنند
  • فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)
  • سربازی برای امام زمان (عج)بالاترین توفیق طلاب حوزه‌های علمیه است